به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین فعالی در ادامه سلسله جلسات «زندگی معنوی» به منظور بررسی زندگی معنوی وآرمانی در موسسه آل یاسین به تبیین آیه ای دیگر از ایات بحث نورشناسي در قرآن پرداخت که در ذیل می آید؛ در جلسات گذشته نورشناسي از نگاه قرآن مطرح شد و بيان شد كه اسلام نور است و براي اينكه انسان بصير شود بايد موت اختياري داشته باشد.
هر گاه سخن از نور باشد از ظلمت هم سخن به میان می آید. هر جا نور در قرآن آمده به صورت مفرد ميباشد امّا ظلمت به صورت جمع آمده است؛ زيرا نور از مبداء واحد است و چون واحد می باشد، در قرآن مفرد آمده است و هر آنچه در جهان است اظلال نور واحد است.
نکته قابل توجه ديگر این که در کتب لغت در ادامه نور، نار آمده است و در واقع از يك ريشه و حقیقت واحد ميباشند.
توضیح پیش تر اينكه: اگر در بیابانی تاریک نیازمند حرارت باشید، آتش فراهم ميكنيد. اين آتش دو حیثیت دارد؛ از آن جهت که می سوزاند نار است و از آن جهت که روشنایی دارد نور گفته می شود. نور و نار دو حقیقت منفک از هم نیست. (از آیات قرآن بدست می آید كه نور و نار حقیقت واحد است)
شايد بتوان گفت كه جنّت و جهیم با هم مربوط می باشند. طبق آيه شريفه قیامت یوم تُبلی السرائر (سریرة باطن) است؛ کسی که باطنش نور باشد جايگاهش بهشت و جنّت است و کسی که باطنش نار باشد جايگاهش جهنم است. اگر نار درون طلوع کند (تطلع علی الأفئده) جهنم می شود (كه همان ظهور درون و باطن آدمی است) و اگر نور درون طلوع کند می شود جنت.
در ادامه بحث نورشناسي آخرين آيه را هم مورد بررسي قرار ميدهيم. خداوند در سوره بقره ميفرمايد:
لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ.... اللَّهُ وَلى الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ أُوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُون(بقره/256 و 257)
*پنج نکته فراز نخستین آيه
نکته اول: منظور از «الذین امنوا» چيست و شامل چه كساني ميشود؟ یکی از اسماءِ خدا المؤمن است. پس الذین امنوا کسانی هستند که به سمت اسم «المؤمن» پیش می روند. و کسی که از اسم المؤمن خدا دور شود محجوب (کافر) ميگردد.
نکته دوم: ایمان که نشانه المؤمن است از ریشه امن است و امن يعني قرار، سکونت وآرامش. از نگاه قرآن مؤمن یعنی فرد آرام، پس انسانها به مقدار ایمان، آرامش پیدا می کنند و به اندازهاي که از قرار و سکون فاصله گرفتند از میزان ایمانش کاسته ميشود.
نکته سوم: خداوند ميفرمايد هر کس در ذیل اسم مؤمن در بیاید چندین اسم را به او پیش کش می کنم. به یک اسم تقرب یابد اسماءِ دیگر مانند نور، ولي و الله به او داده ميشود.
نکته چهارم: «ولی» مفرد است هر کس تحت یکی از اسماء خدا برود خداوند ولی اوست اما كسي كه كافر شود اوليا دارد.
نکته پنجم: طاغوت وصف در مقابل الله است. معنایش این است که همه انسانها دو انتخاب دارند یا الله (تسلیم) یا طاغوت. مراد وصف طغیان است. به عبارت دیگر انسانها دو دسته اند یا تسلیم اند یا اهل طغیان هستند. طغیان یک پیامد دارد و آن عصیان است. طاغی یعنی سرکش و عاصی یعنی سرپیچ: نتيجه سرکشی، سرپیچی می شود. احساس بی نیازی( استقلال) منجر به طغیان می شود و طغيان منجر به عصیان ميگردد.
*تمرّد در جوامع امروز
در جوامع امروز تمرّد یک بحث جديدي است. بسیاری از فرزندان در جهان غرب در مقابل پدر و مادر می ایستند و قانون هم در بعضي كشورها مانند دانمارك از تمرد فرزندان پشتيباني ميكند. تمرّد سطوحي دارد؛
اولین سطح تمرّد: تمرّد فرزندان درون خانه (نه گفتن)، دومین سطح تمرد: تمرّد جوانان در مقابل هنجارها و ارزشها خصوصاً هنجارهای دینی (نه گفتن) و سومین سطح تمرّد: تمرّد یک بزرگسال در مقابل خدا (نه گفتن). این تمرّدهای سه گانه ریشه در اومانيسم كه زاييده فرهنگ غربی است دارد. نكته قابل توجه اينكه هر آنچه در جهان غرب شکل گیرد کمتر از یک دهه به کشورهای مستعد خواهد رسید. و بايد به اين مطلب توجه داشت كه «فرهنگ آینده، فرهنگ تمرّد، طغیان و عصیان است».